آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ بهمناسبت فرارسیدن سالروز شهادت آن حضرت، در گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین سیدحسین مؤمنی، استاد حوزه علمیه، ویژگیهای این نهضت علمی و رهاورد آن برای جامعه اسلامی را بررسی کردهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
اگرچه در طول تاریخ شاهد وقوع انقلابهای بیشمار بودهایم، کم هستند انقلابهایی که هم دارای تأثیر ماندگار در تاریخ باشند و هم مؤثر در تاریخ بشریت، نهفقط در تاریخ اسلام و تشیع. نخستین انقلاب، انقلاب جهانی حضرت خاتمالانبیا (ص) است که عرب آن زمان را از حضیض ذلت به قلههای عزت رساند؛ بهویژه آنکه عرب آن روزگار بهرهای از ارزشهای انسانی نبرده بود. در کتب مربوط به تاریخ رسالت پیامبر (ص)، مؤلفههای فرهنگ جامعه جاهلی شرح داده شده است و بیان میکند که آن حضرت در جامعه مبتنیبر ارزشهای قومی و قبیلهای به رسالت مبعوث شدند.
انقلاب به معنای تحول ماهوی و اساسی است که پایهها و مبانی جدیدی را وضع میکند، لذا نمیتوان از ترمیم ظاهری به انقلاب تعبیر کرد، چنانکه انقلاب پیامبر اکرم (ص) ارزشهای حقیقی و نیز ضدارزشها را معرفی کرد. بر اثر این تبیین، مردم به معروف روآوردند و از منکرات دور شدند و جامعه انسانیاسلامی شکل گرفت، اما با رحلت رسول خدا (ص)، رجعت جاهلی رخ داد و مردم به عقب بازگشتند. باید توجه کرد در ادامه انقلاب رسول خدا (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، حضرت زهرا (س) و امام حسنمجتبی (ع) با صبر و سکوت، دین را حفظ کردند و اجازه ندادند انقلاب پیامبر (ص) از بین برود.
جامعه رجعتکننده به جاهلیت، کار را به جایی رساند که چیزی از ارزشها باقی نماند و چارهای جز رقم زدن انقلاب دوم نبود؛ در این انقلاب اگرچه مردم به اهلبیت (ع) پشت کردند، حضرت سیدالشهدا (ع) انقلاب خون و شمشیر را به راه انداختند که بر اثر آن، قلوب و عقول تعطیلشده، بیدار و احیا شد. این انقلاب، بستر اقبال مردم به ائمه (ع) را فراهم کرد و مردم به اهلبیت (ع) روی آوردند.
در احوال علامهطباطبایی (ره) آمده است که روزی در جلسه درس گریستند و گفتند: در جستوجوها به اندازه انگشتان دو دست، روایت فقهی از امامحسین (ع) ندیدهام؛ این یعنی مردم به اندازه سؤال از مسائل شرعی به درِ خانه اهلبیت (ع) نمیرفتند، اما در چنین اوضاعی با انقلاب عاشورای حسینی، مردم به اهلبیت (ع) اقبال کردند و به آن حضرات روی آوردند.
پس از پیامبر (ص) شاهد پشت کردن مردم به اهلبیت (ع) هستیم، چنانکه در روایت است فقط سه یا پنج یا هفت نفر به ائمهاطهار (ع) وفادار ماندند، اما این جدایی با شهادت امامحسین (ع) جای خود را به اقبال مردمی داد، بهطوریکه با عاشورای حسینی و با زمینهسازیهای امامسجاد (ع)، انقلاب فرهنگی بههمت امامباقر (ع) تأسیس شد، اما تثبیت و توسعه این انقلاب را شیخالائمه (ع)، امامصادق (ع)، انجام دادند؛ چنانکه در مبانی، شئون، فقه و... بیشتر احادیث و آموزهها با عبارت «قال الصادق (ع)» روایت شده است، از اینرو، چون بقای فرهنگ تشیع به برکت حضرت صادق (ع) بوده است، از ایشان بهعنوان رئیس مذهب تشیع یاد میشود.
انقلاب حسینی بستر انقلاب سومی را در جهان اسلام فراهم کرد که ریشه و ابعاد و آثار فرهنگی داشت؛ جرقه این انقلاب را امامسجاد (ع) با تربیت شاگردان چنددهنفری روشن کردند. سپس این انقلاب فرهنگی را امامباقر (ع) با تربیت شاگردان چندصدنفری تأسیس کردند و درنهایت امامصادق (ع) با تربیت شاگردان چندهزارنفری، آن را تثبیت کردند؛ به همین دلیل این نهضت علمی، «انقلاب فرهنگی صادقین» نام گرفت.
از عوامل زمینهساز در وقوع این انقلاب، روی آوردن مردم بهسمت امام بود که زمینه را برای انتقال اسلام ناب محمدی به مردمی که زمان پیامبر (ص) را درک نکرده بودند، فراهم کرد. وظیفه این انتقال را چندهزار شاگرد امامصادق (ع) که به مناطق مختلف اعزام میشدند، برعهده گرفتند.
انقلاب علمیفرهنگی صادقین در بستر تاریخ، استمرار یافته است و ما هم امروز بر سر این سفره نشستهایم و از آن بهره میبریم. این انقلاب، زمینهساز انقلاب چهارم اسلام یعنی انقلاب جهانی امامزمان (عج) است. کسانی میتوانند در انقلاب مهدوی مؤثر باشند که در انقلاب صادقین به رتبه و جایگاه لازم دست یافته باشند. مهم آن است که انقلاب نبوی، حسینی و صادقین، هم نامشان در تاریخ ماناست و هم در تاریخ، منشأ اثر بودهاند.
بیانات و احادیث امامصادق (ع) سرشار از اصول و مبانی است. آنچه در شئون زندگی برای رسیدن به جامعه آرمانی نیازمندیم، در این بیانات وجود دارد. امامصادق (ع) با اقبالی که ازسوی مردم به اهلبیت (ع) بهوجود آمد، با بیتوجهی ودوری کردن از حاکمیت و صرفا با کار عظیم فرهنگی، بستر این انقلاب تاریخی را فراهم آوردند، از اینرو آنچه امروز از فقه و دیگر امور دینی دراختیار ماست، به برکت انقلاب فرهنگیعلمی صادقین است.
حضرت امامصادق (ع) در همه شئون اعم از فقه، کلام و سایر علومانسانی و حتی در علومتجربی و ریاضی و طب و نجوم، شاگردپروری میکردند و لذا، چون آن بستر فراهم شد، در همه امور مرتبط با دین، چه در باطن و حقیقت و چه در ظاهر، بیان حضرت، راهنمای ما به حقیقت مطلوب است.
آنچه امروز بهعنوان کرسی نظریهپردازی، گفتگو، مباحثه و مناظره مطرح میشود، در بیان نورانی امامصادق (ع) به آن سفارش شده است. ایشان بهویژه بر احیای عقول تأکید میکنند، چنانکه در حدیث جنود عقل و جهل بهتفصیل، ویژگی هریک از آنها را بیان فرمودهاند و درکنار تعبد به تعقل پرداختهاند. بیانات امامصادق (ع) بهگونهای است که عقول مردم را درگیر و احیا میکند. وقتی عقل خفته بیدار شود، زمینه برای پذیرش حق فراهم میشود.
افراد مختلف با آرا و اندیشههای متنوع برای پرسش، تبیین و روشنگری به محضر امامصادق (ع) شرفیاب میشدند. امام با سعه صدر پذیرای آنها میشدند، اجازه طرح بحث میدادند و پاسخگوی آنها بودند. سیره و شیوه شیخالائمه (ع)، تأسیس کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی البته برای آنهایی بود که درپی دریافت حقیقت بودند و برای آنها که با حقیقت عناد و خصومتی نداشتند، اجازه و فرصت طرح بحث و دریافت پاسخ را فراهم میکردند.
آنچه امروز بهعنوان کرسی نظریهپردازی، گفتگو، مباحثه و مناظره مطرح میشود، در بیان نورانی امامصادق (ع) به آن سفارش شده است. ایشان بهویژه بر احیای عقول تأکید میکنند، چنانکه در حدیث جنود عقل و جهل بهتفصیل، ویژگی هریک از آنها را بیان فرمودهاند و درکنار تعبد به تعقل پرداختهاند. بیانات امامصادق (ع) بهگونهای است که عقول مردم را درگیر و احیا میکند. وقتی عقل خفته بیدار شود، زمینه برای پذیرش حق فراهم میشود.
افراد مختلف با آرا و اندیشههای متنوع برای پرسش، تبیین و روشنگری به محضر امامصادق (ع) شرفیاب میشدند. امام با سعه صدر پذیرای آنها میشدند، اجازه طرح بحث میدادند و پاسخگوی آنها بودند. سیره و شیوه شیخالائمه (ع)، تأسیس کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی البته برای آنهایی بود که درپی دریافت حقیقت بودند و برای آنها که با حقیقت عناد و خصومتی نداشتند، اجازه و فرصت طرح بحث و دریافت پاسخ را فراهم میکردند.